آی فلانی ...........
دیگر دلم هوای برگرداندنت را ندارد....
هر جا که دلت میخواهد برو...
فقط آرزو میکنم وقتی دوباره هوای من به سرت زد
آنقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه چشمانت
باز هم آرام نگیری.....
و ام___________ا " من "
بر نمیگردم که هیچ !
عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع میکنم
تا نتوانی لم دهی روی همان مبل راحتی ات
و با خاطراتم قدم بزنی...!!
کوچه های معجزه ............
من در خود شکستم..
تمام خود را گریستم .
غریب وار به دنبال تو در کوچه های معجزه
پرسه میزنم.
من عاشقانه مینویسم.
بی اختیار گریه می نشیند در چشمانم به یاد تو
و تو اما می خندی
قاه .. قاه .. قاه .. قاه....
بر ویرانه های این " من " خاموش ....!!
(مجموعه آدم خاکی )
خط خطی های نامنظم .....
خط زده ام در دلم
نقش تمام خاطرات و آرزوهای رنگی را .
امروز در من
چیزی جز خط خطی های سیاه و نامنظم
طرحی نیست .!
(مجموعه خاکستر های بر باد رفته)
قهوه قند پهلو ........
می دانی ؟!!
وقتی چشمانت فنجانی است
که طعم نگاهت در آن
به سان تلخی قهوه روزگارم میشود
دلم
هر چقدر " قند عشق " هر بریزد
شیرین نمی شوی..!!
(مجوعه خاکستر های بر باد رفته )
غصه های نا تمام....................
گریه های یک ریز
این فوران غصه های تا همیشه نا تمام
فصلهای سوخته عمرم را
لا به لای موهای سفیدم
به کنکاش مینشیند.....!!!
(از مجموعه آدم خاکی )
دم مسیحایی ...............
هر شب شکسته تر از قبل
در کوچه و بازار تنهایی هایم
درد های ریز و درشت را زار زار می گریم.
لحظه هایم بوی کافور میدهند
و دلم این بلاکش اساطیری
نعش مرده خود را لنگ لنگان میکشد
به دنبال دمی مسیحایی ...!!!
(از مجموعه آدم خاکی )
تقصیر هیچ کسی نیست..
دنیا عجیب است.
به نام " عشق " جسمت را لگد مال بوسه های
هوس آلودشان میکنند.
به نام " ناپاکی " تو را فراموش میکنند.
به نام "نجابت " باید سکوت کنی.
و به نام " صبر " از درون ویران میشوی....
دلیل قاطع...............
یک گوشه دنج و تاریک..
یک دنی_______ا بغض و حسرت
کتابستانی از حرفهای نگفته
یک دل به مساحت عشق اما شکسته
و خاطراتی که لحظه به لحظه در تلاطمشان
خرد میشوی..میشکنی..غرق میشوی..
کافیست برای جوان مرگ شدن
بی چون و چرا ..!!!
(مجموعه خاکسترهای بر باد رفته)
چقدر سخته به اونی که دوستش داری
بال و پر بدی اما
وقتی پرواز رو یاد گرفت
نه در هوای تو و نه با تو بپره ..!!
آرامتر میشوم
فقط و فقط اگر میفهمیدی
حرفهایم به همین راحتی که خوانده میشوند
نوشته نشده اند...!!
شکسته ام...
باورش چندان کار سختی نیست.
کافیست حوصله کنی
بنشینی و دانه دانه تارهای رنگ پریده
موهایم را بشماری..!!
من بدهکار توام ای مادر..
همه جانی که به من بخشیدی!
لحظاتی که برای امنیت من جنگیدی!
و بدهکار توام عمرت را
روزهایی که ز من رنجیدی
اشکها دزدیدی
و به من خندیدی !
من بدهکار توام ای م______________ادر..!!
پیشاپیش روز مادر بر همه مادران مبارک
انتهای قصه سرد و سفید همیشه سبز است.
هوا پر است از "دوستت دارم "هایی
که برایت به دست باد سپرده ام
مبادا پنجره ات بسته باشد !!
من " بهار " می شوم و تو
" تو " تنم را پر از شکوفه کن.
بوی نو شدن می آید
اما آرزو میکنم "تو" تا همیشه
رفیق کهنه من بمانی... !!
تقدیم به همه همراهان همیشگی
بهار دیگر از روزگار مبارک
سبز باشید
دلم میخواهد اعتماد کنم اما..
بد جایی به دنیا آمده ام .
زمین جای مارهای خوش خط و خالی است
که هر روز نیشم میزنند...!!
دیگر برای خودم مردی شده ام..
این روزها در سکوت
سر سختانه بی صدا گریه میکنم...
ولی دنیا.. مراقبم باش
قلبم هنوز " زن_______________________انه " میتپد... !!!
آنچه نا دیدنی بود از مردم دنیا دیدم...
باورم شد آرامش نابینا از چیست ..!!
همه ترس من از اینه
که اون روزی که سرنوشت خیلی اتفاقی
منو تو مسیر نگاهت قرار بده
من با ذوق و اشتیاق سمت تو
بدووم و تو هراسان بگی :
این دیوونه دیگه کیه؟!!!