من اونی ام که سایه هم نداشت... دلش رو توی کوچه جا گذاشت.. همون که به جز غم هیچی نداشت........
- کارشناسی زبان و ادبیات
- شمردن حسرتها
- با کلاف سردر گمی هایم ..شال گردن تنهایی میبافم می آویزم بر گردنم تا منت دستان هر رهگذری گرما بخش روح تنهایم نباشد....
من اونی ام که سایه هم نداشت... دلش رو توی کوچه جا گذاشت.. همون که به جز غم هیچی نداشت........