آی فلانی ...........
دیگر دلم هوای برگرداندنت را ندارد....
هر جا که دلت میخواهد برو...
فقط آرزو میکنم وقتی دوباره هوای من به سرت زد
آنقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه چشمانت
باز هم آرام نگیری.....
و ام___________ا " من "
بر نمیگردم که هیچ !
عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع میکنم
تا نتوانی لم دهی روی همان مبل راحتی ات
و با خاطراتم قدم بزنی...!!
امتحان سختیه بین بیم و امید ولی بازم توکل به آرامش دهنده قلبها
سلام آبجی،خدا بد نده چرا بیمارستان ؟خدا به همه شفای کامل و عاجل بده.. پری عمل دومش هم خوب بود بیهوش شده بود وقتی به هوش میاد اسم منو صدا میزنه و دوباره بیهوش میشه و دیشب به کما رفته و حالش بده. .. بازم برامون دعا کن آبجی گلم منم برات دعا میکنم ،، از خدا بخواه کمکمون کنه ،،
سلام سلام. خبر خوب اینکه پری به لطف خدا بهوش اومد ولی عمل آخریش مونده بود که دیروز انجام شد ،عمل سختی بوده از ۹ تا ۲ ،بازم شکر خدا موفقیت امیز بوده.منتظریم بهوش بیاد ..از تو هم ممنونم که دعا کردی مرسی
مث همیشه ..عاشق نوشته هاتم
خیلی میترسم آبجی .اگه بهوش نیاد من چه خاکی سرم بریزم.. نمیدونم چرا هرچه التماس میکنم خدا جوابمو نمیده.. چرا آخه
قرار نشد متین ...
توکل کن
تو و من بهتر میدونیم یا خدا؟؟؟؟؟؟
دلم روشنه اتفاقی نمی افته