دم مسیحایی ...............
هر شب شکسته تر از قبل
در کوچه و بازار تنهایی هایم
درد های ریز و درشت را زار زار می گریم.
لحظه هایم بوی کافور میدهند
و دلم این بلاکش اساطیری
نعش مرده خود را لنگ لنگان میکشد
به دنبال دمی مسیحایی ...!!!
(از مجموعه آدم خاکی )