حسرتهای ابدی

می خواهم گره بخورم در تو..آنقدر که با دندان بازم کنی !!

حسرتهای ابدی

می خواهم گره بخورم در تو..آنقدر که با دندان بازم کنی !!

عناوین یادداشت‌ها

  • برو............. دوشنبه 24 فروردین 1394 20:42
    آی فلانی ........... دیگر دلم هوای برگرداندنت را ندارد.... هر جا که دلت میخواهد برو... فقط آرزو میکنم وقتی دوباره هوای من به سرت زد آنقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه چشمانت باز هم آرام نگیری..... و ام___________ا " من " بر نمیگردم که هیچ ! عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع میکنم تا نتوانی لم دهی...
  • دل نوشته ها (نوشته شخصی نگار ) دوشنبه 24 فروردین 1394 16:19
    کوچه های معجزه ............ من در خود شکستم.. تمام خود را گریستم . غریب وار به دنبال تو در کوچه های معجزه پرسه میزنم. من عاشقانه مینویسم. بی اختیار گریه می نشیند در چشمانم به یاد تو و تو اما می خندی قاه .. قاه .. قاه .. قاه.... بر ویرانه های این " من " خاموش ....!! (مجموعه آدم خاکی )
  • دل نوشته ها (نوشته شخصی نگار ) دوشنبه 24 فروردین 1394 16:13
    خط خطی های نامنظم ..... خط زده ام در دلم نقش تمام خاطرات و آرزوهای رنگی را . امروز در من چیزی جز خط خطی های سیاه و نامنظم طرحی نیست .! (مجموعه خاکستر های بر باد رفته)
  • دل نوشته ها (نوشته شخصی نگار ) دوشنبه 24 فروردین 1394 16:10
    قهوه قند پهلو ........ می دانی ؟!! وقتی چشمانت فنجانی است که طعم نگاهت در آن به سان تلخی قهوه روزگارم میشود دلم هر چقدر " قند عشق " هر بریزد شیرین نمی شوی..!! (مجوعه خاکستر های بر باد رفته )
  • دل نوشته ها (نوشته شخصی نگار ) دوشنبه 24 فروردین 1394 12:09
    غصه های نا تمام.................... گریه های یک ریز این فوران غصه های تا همیشه نا تمام فصلهای سوخته عمرم را لا به لای موهای سفیدم به کنکاش مینشیند.....!!! (از مجموعه آدم خاکی )
  • دل نوشته ها (نوشته شخصی نگار ) دوشنبه 24 فروردین 1394 12:07
    دم مسیحایی ............... هر شب شکسته تر از قبل در کوچه و بازار تنهایی هایم درد های ریز و درشت را زار زار می گریم. لحظه هایم بوی کافور میدهند و دلم این بلاکش اساطیری نعش مرده خود را لنگ لنگان میکشد به دنبال دمی مسیحایی ...!!! (از مجموعه آدم خاکی )
  • رسم دنیا................. دوشنبه 24 فروردین 1394 11:55
    تقصیر هیچ کسی نیست.. دنیا عجیب است. به نام " عشق " جسمت را لگد مال بوسه های هوس آلودشان میکنند. به نام " ناپاکی " تو را فراموش میکنند. به نام "نجابت " باید سکوت کنی. و به نام " صبر " از درون ویران میشوی....
  • دل نوشته ها (نوشته شخصی نگار ) سه‌شنبه 18 فروردین 1394 10:05
    دلیل قاطع............... یک گوشه دنج و تاریک.. یک دنی_______ا بغض و حسرت کتابستانی از حرفهای نگفته یک دل به مساحت عشق اما شکسته و خاطراتی که لحظه به لحظه در تلاطمشان خرد میشوی..میشکنی..غرق میشوی.. کافیست برای جوان مرگ شدن بی چون و چرا ..!!! (مجموعه خاکسترهای بر باد رفته)
  • پر پرواز سه‌شنبه 18 فروردین 1394 09:59
    چقدر سخته به اونی که دوستش داری بال و پر بدی اما وقتی پرواز رو یاد گرفت نه در هوای تو و نه با تو بپره ..!!
  • حرفی از جنس مرگ.... سه‌شنبه 18 فروردین 1394 09:57
    آرامتر میشوم فقط و فقط اگر میفهمیدی حرفهایم به همین راحتی که خوانده میشوند نوشته نشده اند...!!
  • دل نوشته ها (نوشته شخصی نگار ) سه‌شنبه 18 فروردین 1394 09:54
    شکسته ام... باورش چندان کار سختی نیست. کافیست حوصله کنی بنشینی و دانه دانه تارهای رنگ پریده موهایم را بشماری..!!
  • تقدیم به تمام مادران دنیا...... سه‌شنبه 18 فروردین 1394 09:49
    من بدهکار توام ای مادر.. همه جانی که به من بخشیدی! لحظاتی که برای امنیت من جنگیدی! و بدهکار توام عمرت را روزهایی که ز من رنجیدی اشکها دزدیدی و به من خندیدی ! من بدهکار توام ای م______________ادر..!! پیشاپیش روز مادر بر همه مادران مبارک
  • مژده آمدن روز بهار.......... سه‌شنبه 4 فروردین 1394 14:55
    انتهای قصه سرد و سفید همیشه سبز است. هوا پر است از "دوستت دارم "هایی که برایت به دست باد سپرده ام مبادا پنجره ات بسته باشد !! من " بهار " می شوم و تو " تو " تنم را پر از شکوفه کن. بوی نو شدن می آید اما آرزو میکنم "تو" تا همیشه رفیق کهنه من بمانی... !! تقدیم به همه همراهان همیشگی...
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 4 فروردین 1394 14:55
    دلم میخواهد اعتماد کنم اما.. بد جایی به دنیا آمده ام . زمین جای مارهای خوش خط و خالی است که هر روز نیشم میزنند...!!
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 4 فروردین 1394 14:55
    تو به افتادن من در خیابان خندیدی... و من نگران تمام حواسم به این بود کسی عاشق خنده ات نشود....!!
  • نفرین............. سه‌شنبه 4 فروردین 1394 14:54
    " نفرینش " نمی کنم همین که جایش بین تمام آرزوهایم خالی است کفایت میکند.......!!
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 4 فروردین 1394 14:54
    دیگه رقص نمیخوام... دنی_____________________ا تمامش کم تا سازتو نشکستم..!!!
  • مردشدم باوجود زن بودنم سه‌شنبه 4 فروردین 1394 14:53
    دیگر برای خودم مردی شده ام.. این روزها در سکوت سر سختانه بی صدا گریه میکنم... ولی دنیا.. مراقبم باش قلبم هنوز " زن_______________________انه " میتپد... !!!
  • ارامش نابینا سه‌شنبه 4 فروردین 1394 14:53
    آنچه نا دیدنی بود از مردم دنیا دیدم... باورم شد آرامش نابینا از چیست ..!!
  • هراس از دیدار........... سه‌شنبه 4 فروردین 1394 14:52
    همه ترس من از اینه که اون روزی که سرنوشت خیلی اتفاقی منو تو مسیر نگاهت قرار بده من با ذوق و اشتیاق سمت تو بدووم و تو هراسان بگی : این دیوونه دیگه کیه؟!!!
  • باور............... سه‌شنبه 4 فروردین 1394 14:52
    باورت بشود یا نه.. روزی میرسد که دلت برای هیچ کسی به اندازه من تنگ نخواهد شد. برای نگاه کردنم.. خندیدنم.... اذیت کردنم.... برای تمام لحظاتی که در کنارم داشتی. روزی خواهد رسید که در حسرت تکرار دوباره من خواهی بود.. میدانم روزی که نباشم هیچ کس... هیچ کس تکرار " من " نخواهد شد.
  • حواس سه‌شنبه 4 فروردین 1394 14:51
    این بار که می آیی حواسم را هم بیاور خسته شدم بس که به هر کسی رسیدم پرسید: حواست کجاست؟؟ و من سر به زیر گفته ام : جا مانده است پیش تو....!!!!
  • نابخشودنی............. سه‌شنبه 4 فروردین 1394 14:51
    رفت... !!! به سلامت .. !! آنکه رفت به حرمت آنچه با خود برد حق بازگشت ندارد. رفتنش مردانه نبود لااقل اگر مرد باشد دیگر باز نمیگردد. خط زدن بر من پایان من نبود. آغاز بی لیاقتی خودش بود...........!!!
  • گلایه............ سه‌شنبه 4 فروردین 1394 14:51
    از "او " گلایه نکن .. وقتی " تو " جا خالی دادی ... "او " در آغوشم کشید تا زمین نخورم...!!!!!!!!
  • تونیستی سه‌شنبه 4 فروردین 1394 14:50
    نفس میکشم " نبودنت " را و " تو" نیستی . میدانی ؟ پیرهن جدایی ات بدجور به قامتم گشاد است و " تو" نیستی . آسمان بی معنی است حتی آسمان بی ستاره... و باران.... و باران مثل قطره های عذاب روی سرم میریزد و " تو " نیستی .. "تو " نیستی و من چتر میخواهم... !!!!
  • صدای پا سه‌شنبه 4 فروردین 1394 14:50
    اینجا صدای " پا " زیاد می شنوم. اما هیچ کدام " تو " نیستی. دلم خوش کرده خودش را به این فکر که شاید پا برهنه بیایی...!!
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 4 فروردین 1394 14:49
    خدا کند خبر به دور ترین نقطه جهان برسد نخواست او به من خسته بی گمان برسد شکنجه بیشتر از این ؟ پیش چشم خودت کسی که سهم تو بوده به دیگران برسد !! چه میکنی اگر او را که خواستی یک عمر به راحتی کسی ناگهان از راه برسد رها کنی برو از دلت جدا باشد به آنکه دوست ترش داشته به ان برسد رها کنی بروند و دو تا پرنده شوند خبر به دور...
  • دل نوشته ها (نوشته شخصیsensia) سه‌شنبه 4 فروردین 1394 14:48
    قصه من ........... " یکی " بود " یکی "......؟ دیگر نیست..! تمام شد قصه " بودن " های من. گفتم که شنیدن ندارند...!! ( مجموعه خاکستر های بر باد )
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 4 فروردین 1394 14:48
    هنوز هم برایم این سوال است.. همه بار عشقمان به روی دوش " من " بود.. " تو " چرا خسته شدی ؟؟؟ !!!
  • سکوت سه‌شنبه 4 فروردین 1394 14:47
    " دوستت دارم " را برای هر دوی ما فرستاد هم " من " هم " او ".. حیرانم که خیانت میکرد یا عدالت ؟!!!